آيا تاكنون مجبور شدهايد، برخلاف ميلتان خواسته ديگران را بپذيريد؟ چقدر قادريد رنجش و ناراحتي خود را بيان كنيد؟ اگر در جايي احساس كنيد حقي از شما ضايع ميشود چه واكنشي نشان خواهيد داد؟اگر در موارد بالا احساس ضعف ميكنيد، بايد بگوييم شما فاقد مهارتي به نام رفتار جرأتمندانه هستيد
رفتار جرأتمندانه در واقع بيان مناسب هر احساسي غير از اضطراب است. اين رفتار، يك رفتار بينفردي است كه شامل ابراز صادقانه و نسبتاً صريح افكار و احساسات است به نحوي كه از نظر اجتماعي مناسب باشد و احساسات و آسايش ديگران نيز در آن مورد توجه قرار گيرد.به طور كلي جرأتمندي را ميتوان توانايي ابراز صادقانه نظرات، احساسات و نگرشها بدون احساس اضطراب دانست.جرأتمندي از طرفي شامل دفاع فرد از حقوق خود، به شكلي كه حقوق ديگران پايمال نشود نيز هست. در اينجا بد نيست ابتدا اشارهاي به سبكهاي سالم و ناسالم برقراري ارتباط داشته باشيم، مهارتهاي ارتباطي خوب مستلزم داشتن سطوح بالايي از خودآگاهي است. آگاه بودن فرد از سبك ارتباطي خويش ميتواند به برقراري ارتباطي كارآمد و مستمر با ديگران منجر شود. اگر فرد بداند چه اثري روي ديگران ميگذارد، بهتر ميتواند تصميم بگيرد كه آيا ارتباط او همان ارتباطي است كه وي مايل به برقراري آن بوده يا خير؟ به طور كلي ميتوان گفت سه سبك اصلي در برقراري ارتباطات وجود دارد، سبك پرخاشگرانه، منفعلانه و جرأتمندانه.در سبك پرخاشگرانه فرد با تهديدكردن، از بين بردن حقوق ديگران و توهين با افراد ارتباط برقرار ميكند و سعي دارد از اين راه به اهداف خود دست يابد. در سبك منفعلانه برخلاف سبك قبلي فرد با عذرخواهي افراطي و كوچكانگاري خود تمام افكار، احساسات و حقوق شخصي خودش را به نفع طرف مقابل ناديده ميگيرد. اين در حالي است كه در سبك جرأتمندانه همه احساسات به جز اضطراب به راحتي ابراز ميشود و نتيجه آن حركت به سمت اهداف و مقاصد شخصي بدون ضايع كردن حق ديگران است.
رفتار پرخاشگرانه
افرادي كه پيرو اين سبك هستند، معتقدند؛ همه افراد بايد مانند آنها باشند. آنها هميشه و در همه حال خود را محق دانسته و ديگران را ملامت ميكنند و مسوول اشتباهات ميدانند. اين افراد گمان ميكنند انسانهاي كاملي هستند كه هرگز اشتباه نميكنند. افرادي كه سبك پرخاشگرانهاي در برقراري ارتباط با ديگران دارند، ذهن بستهاي داشته و هيچگونه انعطافي براي پذيرش اطلاعات جديد ندارند. آنها شنوندههاي ضعيفي هستند و در ديدن نقطهنظرات ديگران دچار مشكل ميشوند. آنها كمتر به ديگران فرصت سخن گفتن و انجام كاري را ميدهند.
با رفتار خود ديگران را تحقير كرده و رئيسمآبانه برخورد ميكنند. آنها قدرتطلب هستند و به حريم شخصي ساير مردم احترام نميگذارند. اين افراد ممكن است به صورت فيزيكي، كلامي يا عاطفي به ديگران حمله كنند و هرگز سپاسگذاري يا امتناني نسبت به آنچه سايرين برايشان انجام ميدهند، ندارند.
اگر با كسي روبه رو شديد كه هميشه اخمهايش در هم است، همه را چپچپ نگاه ميكند، مدام انگشت اشارهاش را به سمت طرف مقابل تكان ميدهد، خيره نگاه ميكند و به طرف مقابل چشم ميدوزد و حالت بدني خشك و بدون انعطاف، لحن صدايش انتقادي، بلند و سرزنشآميز است و مدام غرولند ميكند، ميتوانيد شك كنيد او يك فرد با رفتار پرخاشگرانه است. لحن كلام اين افراد اغلب تحكمآميز است و با كلامشان سايرين را ميرنجانند و آزار ميدهند. خشم، عصبانيت، بيطاقتي و ناكامي از جمله احساساتي است كه آنها اغلب تجربه ميكنند.
اگرچه ممكن است آنها ديگران را وادار به اطاعت از خود كنند اما اين اطاعت توام با رنجش است و رفتار آنها اغلب باعث برانگيختهشدن خشم ديگران ميشود تا جايي كه گاه طرف مقابل را به مقاومت، برخورد دفاعي، دروغگويي، پنهانكاري، فاصلهگيري و عقبنشيني وادار ميكند.
رفتار منفعلانه
افرادي كه در برقراري ارتباط خود با ديگران سبك انفعالي دارند، كمتر عواطف و احساسات واقعي خود را بروز ميدهند. «مخالفت نكن»، «ديگران بيشتر از تو حق دارند» و «به دردسرش نميارزد» از جمله شعارهاي هميشگي اين افراد هستند. آنها هميشه موافق و محتاط هستند و اعتراضي به وضعيتهاي موجود ندارند.
پيروان سبك انفعالي معمولاً زياد آه ميكشند و هميشه سعي ميكنند هواي دو طرف را داشته باشند تا خداي نكرده تعارضي به وجود نيايد. آنها هميشه آرامش خود را حفظ ميكنند، حتي وقتي احساس كنند، منصفانه با آنها برخورد نشده است. اغلب به جاي اقدام كردن متوسل به شكوه و شكايت ميشوند و خيلي راحت اجازه ميدهند، ديگران براي آنها انتخاب كنند و تصميم بگيرند. آنها در برنامهريزي مشكل دارند و خود را ناديده گرفته و فدا ميكنند كمتر حركات چهرهاي دارند، بيقرار هستند و مدام از سر توافق لبخند ميزنند و سرشان را تكان ميدهند. چشمهايشان را اغلب پايين مياندازند، وضعيت بدني خميدهاي دارند و تن صدايشان هميشه پايين و ملايم است. اگر بخواهيد كاري را به آنها محول كنيد غالباً جملاتي مانند «من نميتوانم»، «شما بيشتر از من تجربه داريد» و «ممكن است اشتباه باشد، ولي...» را خواهيد شنيد. آنها سعي ميكنند مشكلات را ناديده، بگيرند، از آنها دوري كنند و حل كردن آنها را به تعويق بيندازند. هميشه به ظاهر موافق هستند، در حالي كه گاه موافقت آنها قلبي نيست. انرژي زيادي را صرف پرهيز از تعارضها و مقولههاي اضطراببرانگيز ميكنند و وقت زيادي را هم صرف گرفتن نصيحت، توصيه و نظارت از ديگران ميكنند. بيش از حد معقول هستند و با هر چيزي موافقند و همين امر باعث ميشود ديگران نسبت به آنها پرتوقع شوند و دليلتراشي را در ساير افراد برميانگيزند.
رفتار جرأتمندانه
كساني كه رفتار جرأتمندانهاي دارند، نه تنها براي ديگران بلكه براي خودشان هم ارزش قائل هستند. رفتار جرأتمندانه هرگز به معناي هميشه برنده بودن فرد نيست، بلكه بدان معناست كه فرد موقعيت را به بهترين و كارآمدترين نحو ممكن اداره كند.
اين افراد معمولاً خوب گوش ميدهند و گوشدهندههاي فعال و كارآمدي هستند. محدوديتها و انتظارات خود را به راحتي ابراز ميكنند و مشاهداتشان را بيان كرده و از قضاوت عجولانه خودداري ميكنند. خواستههاي خود را در اولين فرصت، مستقيم و صادقانه ابراز كرده و مراقب احساسات ديگران هم هستند. براساس انتخاب خود عمل ميكنند و با دانستن اينكه چه چيزي درست است براي رسيدن به هدفشان برنامهريزي ميكنند. عمل مدار هستند و انتظاراتشان واقعبينانه است. منصفانه و عادلانه و البته قابل پيشبيني عمل ميكنند. در جهت رسيدن به اهداف خود حقوق ديگران را از بين نميبرند. چهرههاي آنها معمولاً حاكي از توجه و علاقه است و از تماس چشمي مستقيم با ديگران ابايي ندارند. با صدايي متناسب و مناسب صحبت ميكنند و عواقب كارهايشان را ميپذيرند. اين افراد اغلب احساسات منفي را از خود دور ميكنند و شوق، رضايت و آرامش از خصوصيات آنهاست.آنها نه تنها ديگران را تحقير نميكنند، بلكه باعث افزايش اعتماد به نفس ديگران شده و به آنها انگيزه ميدهند و به گونهاي با اشخاص رفتار ميكنند كه جايگاه هركس محفوظ بماند